عاشقانه های شبنم با خان بابا

حسادت ميکنم گاهي به آرامش عميق يک
سنگ.......
چقدر خيالش آسوده است.........
چقدر تحمل سکوتش طولانيست.........
اين روزها، حالم همچون دايره اي مي ماند که هيچ گوشه اي برايش دنج
نيست..........
خدايا اين که ميگويي از رگ گردن نزديک تري و..........
درحد شعورو درک من نيست......
بغلم کن.... شکسته ام......
به انتهاي بودنم رسيده ام.......
اما اشک نميريزم.........
پنهان شده ام.........
پشت لبخندي که خيلي درد مي کند...
دلتنگ پدر..😭😭😭😭😭😭..

شادی اسیران خاک ازخاتم تا ادم صلوات😭😭😭
دیدگاه ها (۱۲)

بیاد داداش علی عزیزم وداداش مهدی

عاشقانه های شبنم باخدا

شادی روح عزیزان اسمانی وپدر عزیزمون صلوات

روحت شاد داداش مهدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط